نقد فیلم سینمایی ” چراغی در مه”
به نقل از : ورایتی
نقد : راسل ادواردز
در پی نمایش فیلم سینمایی «چراغی در مه» در بخش «جریانهای نو» در جشنوارة پوسان کره جنوبی منتقدین دو نشریۀ معتبر “ورایتی” و “هالیوود ریپورتر” نقد ستایش آمیزی بر این فیلم نوشتند. در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۰۸ در نشریة “ورایتی” آمده است : «چراغی در مه» اثری هنرمندانه و کاملا شاعرانه است. فیلمی منحصر به فرد و به شدت تأثیرگذار که یقیناً در میان بهترین فیلمهای سینمای ایران جای دارد. پناه برخدا رضایی با طراحی بینقص و نگاه عکاسانه، یک شاهکار ناب و بدیع خلق کرده است. از نظر طرح داستان، فیلمنامة پناهبرخدا رضایی کاملاً مینیمال است. کارگردانی اثر، دقت و ظرافتی شبیه اذان مسلمانان دارد و در اجرا، جلوهای به شدت انسانگرایانه پیدا میکند. تکتک پلانهای فیلم با زیبایی شناسی کاملی ساخته شدهاند و با ارتباطی نظاممند، از نمایی به نمای دیگر ترکیب شده و تسلط فروتنانه و بینظیر رضایی بر سینما را به تصویر میکشند .پلانهایی که آثار نقاشانی چون “ویلیام ترنر” و “جان کنستابل” را در ذهن تداعی میکنند. مکمل این تصاویر نیز باند صدایی است که با وسواسی تمام و اجزایی بیپایان به تصاویر زینت میبخشند. اجزایی همچون زنگ دوچرخهها، آوای قطارهای دوردست و قدمهایی محجوب، زیبایی اثر را دو چندان میکند.
نقد فیلم سینمایی ” چراغی در مه”
به نقل از : هالیوود ریپورتر
نقد: الیزابت کر
“هالیوود ریپورتر” نیز در تاریخ ۸ اکتبر ۲۰۰۸ این فیلم را چنین توصیف کرده است :
“چراغی در مه” یک مثال کامل و بینقص از فیلمسازی تصویرگرا و یک اثر لطیف و شاعرانه است که با سلیقة هر بینندهای سازگار نخواهد بود.
نقد فیلم سینمایی ” چراغی در مه”
به نقل از : جشنواره کپنهاگ
نقد: منتقد سینمایی جشنواره کپنهاگ
در ادامۀ حضورهای بین المللی و موفق فیلم سینمایی”چراغی در مه” به کارگردانی پناه بر خدا رضایی، این فیلم در بخش مسابقۀ بین الملل جشنواره”کپنهاگ” دانمارک به رقابت با فیلم های مختلف جهان پرداخت. در گزارش منتقدین سینمایی جشنواره کپنهاگ در تاریخ ۲۲ آوریل ۲۰۰۹ چنین آمده است : سینمای ایران از مینی مالیسم شخصی تمام و کمالی برخوردار است و بهترین شاهد این ادعا نیز ، پناه بر خدا رضایی است. سابقۀ وی در کارگردانی فیلم های کوتاه، او را در ساخت این فیلم شاعرانه و زیبا یاری نموده است. حضور ظریف و هنرمندانۀ رضایی را در هر صحنهای میشود احساس کرد.چرا که او آگاهی حسی ای به نمایش می گذارد که هم در صداها و هم در تصاویر ابراز میگردد. در نهایت، نتیجه کار ساده، پربار و بسیار عمیق است . رضایی در راه تبدیل شدن به یک کارگردان بزرگ سینمای ایران نیست، او همین حالا نیز یک کارگردان بزرگ است.
نقد فیلم سینمایی ” چراغی در مه”
به نقل از : جشنواره ادینبورگ
نقد : منتقد سینمایی جشنواره ادینبورگ
در ماه ژوئن ۲۰۰۹ منتقدین سینمایی جشنواره ادینبورگ درباره “چراغی در مه” چنین نوشتند :
“سوکوروف جدید ایرانی”
پرتره زیبا و مسحورکننده ای از یک بیوه و پدر ناتوانش، که به تنهایی بر حاشیه تپه ای مه گرفته زندگی می کنند و با تعمیر چراغ های نفتی و زغال درست کردن روزگار می گذرانند. ساختار باشکوه فیلم و بازی های قدرتمند و البته خاموشِ بازیگران، آرام آرام ما را در جهان ساده و حزن انگیز زن بیوه احاطه می کنند. فیلم اول بی نظیر رضایی، با ضرب آهنگ تامل برانگیز و فیلمبرداری به شیوه قاب های ماندگار نقاشی، و اولویت قائل شدن برای ساختار و طراحی فضا در مقایسه با محرک روایت، شاهکارهایی چون “طبیعت بی جان” سهراب شهید ثالث یا “مادر و پسر” الکساندر سوکوروف را یادآور می شود. همچون اثر ثالث، این فیلم نیز به کند و کاو در زندگی مردمانی در شرایط سخت اقتصادی می پردازد؛ مردمی که در خلائی از تعهد درونی خود به روزمرگی محصور شده اند.
رضایی نیز همچون سوکوروف، داستانی مینی مال و به شدت شخصی از خلوص فرزندی را در قالبی از مناظر بی کران و سحرآمیز قرار می دهد؛ مناظری که لحظه به لحظه، همچون پرده ای درام انسانی پنهان شده در دل خود را می پوشانند. فیلم، تضاد آشکاری میان فضاهای بسته و فضای باز ایجاد می کند. فیلمبرداری هنرمندانه علی محمد قاسمی از مناظر، به زیبایی از ابر، مه و نماهای نیمه دیده شده تپه ها استفاده می کند تا حسی اسرارآمیز از بی کرانگی ایجاد کند. بر عکس، صحنه های بی نهایت شکیل داخلی، با بهره گیری از سایه روشن قوی و نوری گرم برای به تصویر کشیدن زن بیوه و پدر در میان سایه های عمیق خانه کوچکشان، نوعی باورپذیر از درون گرایی انسانی را بروز می دهند. این دو بدون کلام، و در میان صبر خاموش همسایگان مستاصل، به تعمیر چراغ ها مشغولند. این کار، و عشق دوجانبه، این دو را به گسستی خاموش می رساند. بدین روی، زندگی محقر آنها، جزیره ای از گرما را در میان عظمت سرد فراسویشان شکل می دهد. آنها در حکم “چراغ هایی در مه” هستند. رضایی، سناریوی به شدت فضادار و تامل برانگیز خود را با لحظه هایی از زیبایی نافذ و نمادگرایی غنی موکّد می سازد. یکی از این لحظات، دیدار زن بیوه و پدر از مسجد است. پرتوان طلایی آفتاب به شکل افقی از اتاق تاریک شده می گذرند، و تصاویری تاثیرگذار و عمیق خلق می کنند. بنابراین نورپردازی صحنه مسجد، استعاره ای موجز از تجربه معنوی کاراکترها در این دیدار، بدست می دهد. به این می گویند فیلمسازیِ موثر و به شدت باشکوه. این استفاده کاملا آگاهانه از نورپردازی کلاسیک و طراحی تصویر و قاب بندی، برای دستیابی به اهدافی عمیقا شاعرانه، از رضایی یک استعداد عظیم و نوظهوردر فیلمسازی ساخته است.
نقد فیلم سینمایی ” دختر … پدر … دختر ”
به نقل از : جشنواره پوسان، ۱۳۹۱
نقد : رومن گوتک
پناهبرخدا رضایی بخشی از جنبش مینی مالیست سینمای ایران است. قصه فیلم “دختر … پدر … دختر” در چشماندازهای برفی و بکر دوران کودکی فیلمساز، رخ میدهند. شخصیتهای اصلی فیلم، خواهرانی هستند که به همراه پدر، ساکن سرزمینی چشمنواز هستند؛ سرزمینی که رضایی هر نمای آن را با چنان جزئیاتی به تصویر میکشد که گویی نه با یک فیلم، که با تصویری سه بعدی مملو از تصاویر هنری مواجه هستیم. دخترها پرنده شکار میکنند، یکی از آنها به واسطه بیماری زمینگیر شده، پدر به محلیها سوخت (نفت) میفروشد، و تنها سرگرمی آنها نیز راننده کامیونی است که به آنها سر میزند. در این میان بیننده، از دور شاهد جوانه زدن احساس میان یکی از خواهرها و راننده کامیون است. فیلم با ریتم حسابشده ی خاص خود پیش میرود و در آن شرایط روتین روزها، اگرچه یکنواخت و آرام، اما هماهنگ با جادویی نامحسوس به نظر میرسد.
این فیلم تاثیر بصری فوق العادهای بر جای میگذارد که برداشتهایی بسیار فراتر از طرح مینی مال و ظریف فیلم در مخاطب ایجاد میکند. فیلم سینمایی “دختر … پدر … دختر” به گونهای نامعمول و تاملبرانگیز، متفاوت است. توجه موشکافانه رضایی به تصویر، فیلم را دارای کیفیتهای بصری بینظیری کرده که با اهداف و لحن روایی آن هماهنگی کامل دارند. این فیلم ، به زعم من یکی از الهامبخشترین فیلمهای سال بود.
نقد فیلم سینمایی ” گهواره ای برای مادر ”
به نقل از : جشنواره فیلم فجر، ۱۳۹۱
کد خبر : ۳۷۸۳۵ ، زمان مخابره : ۱۷/۱۱/۱۳۹۱
” گهواره ای برای مادر ” رکوردار سیمرغ بخش بین الملل سینمای سعادت سی و یکمین جشنواره بین المللی فجر شد.” گهواره ای برای مادر” در بخش بین الملل جشنواره سی ویکم مسابقه سینمای سعادت حضور داشت و موفق به دریافت سه سیمرغ بلورین شد. سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به “پناه برخدا رضایی” برای فیلم “گهواره ای برای مادر” اهدا شد. الهام حمیدی نیز به خاطر بازی در فیلم “گهواره ای برای مادر” سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن سینمای ایران را تصاحب کرد. در بخش بهترین دستاورد فنی و هنری “محمد احمدی” برای فیلم “گهواره ای برای مادر” سیمرغ بلورین را دریافت کرد.
نقد فیلم سینمایی ” گهواره ای برای مادر ”
به نقل از : خبرگزاری خانه ملت
نقد: مجتبی رحماندوست، ۲۳ اسفند ۱۳۹۱
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، طی یادداشتی، فیلم ” گهواره ای برای مادر ” را فیلمی نجیب، خانوادگی و مطابق با ارزشهای والای انسانی دانست که بیننده را به فطرت خود بازمیگرداند. به گزارش خبرگزاری خانه ملت، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، یادداشتی درباره فیلم” گهوارهای برای مادر” نوشته که متن آن به شرح ذیل است: خدا را شکر میکنم که پس از مدتها چشمم به یک فیلم ارزشمند روشن شد. فیلمی خوش ساخت با میزانسنهای جذاب و حساب شده با ریتمی مناسب، آرامش بخش و احیاگر فضای ذهنی سالهای اول انقلاب. فیلمی طبیعی، دلی و انسانی که بیننده را به فطرت خودش بازمیگرداند، فیلمی نجیب و ارزشمند که جای دیدن دارد. تاکنون مشکل این بوده که خیلی فیلمها را نمیشود، همراه خانواده دید و این فیلم، فیلمی است که همراه خانواده دیدن آن توصیه میشود. فیلمی با سوژهای انسانی و بینالمللی، سوژهای که در هر مکتب و مرامی ارزشمند است، یعنی سوژه مادر. فیلمی که برای اولین بار نماز در آن جایگاه ویژهای دارد و دغدغه مهم انتخاب پرستار برای مادر است. در این فیلم بازیگر نقش اول که الهام حمیدی است، بازی خوب و متناسب با محتوای فیلم ارائه میدهد و با حضورش در فیلم در نقش خانم تحصیلکردهای در روسیه که بعد از آن وارد آموزشهای حوزوی شده است، زمینه طرح موضوعی به نام حوزه علمیه خواهران را با تصاویر و فضاهای زیبا و مناسب فراهم کرده است. من به کارگردان تیزهوش و زمان شناس این فیلم دیدنی برادرم آقای پناه برخدا رضایی تبریک میگویم و کارگردانی ” گهوارهای برای مادر” را می ستایم. پردازد، به لطف داستان جذاب و زیباییهای بصری خود توجه مخاطبین و کارشناسان سینمای ایران را به خود جلب کرد.